هدیه
نام تو را خواهم نوشت
اول کتاب قلبم!
می نویسم:
تقدیم به تو،مهربان من
تمنا
دست هایت را نیاز دارم
دست هایت را در این دریای بی محبتی،
دست هایت را نیاز دارم،
در اینجا که شعر، تراوشات ذهن متروک است!
جای عشق
تکه تکه های قلبم را
از زیر پایت جمع کردم
دوباره ساختم آن را
اما هنوز ترک های عشق روی آن است
و تکه ای نیست از قلبم
گمانم
تو بودی!
نگاه
قلب من
تجلی طراوت گل هاست
لطافت و رهایی دریاست
وقتی مرا می نگری!
ت ن ه ا!
تنها نیستم
در این ظلمات
همه جا
تنهایی بامن است!