محمد زارع

متن...شعر

محمد زارع

متن...شعر

من+من...ستاره...فنا

1


آینه ها را بشکن
از نکرار خودم بیزارم

2
به ستاره ها حسودی می کنم
برایت چشمک می زنند
نگاهشان که می کنی


3
زندگی اش دود شد
بیرون آمد از دهانش
اولین پک سیگار را زد
کودک!

آینه...شب...بدون عنوان

1

آن که در آینه است

چه قدر شبیه من است!
آیا،او هم
عاشق توست؟

2
شب
تنها کسی است
که در آغوشش
به خواب می روم

3
وقتی برایت می میرم
زنده می شوم!